۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

The Hurt Locker 2008


The Hurt Locker 2008

کارگردان: Kathryn Bigelow

بازیگران: Jeremy Renner (جیمز) Anthony Mackie (سنبورن) Guy Pearce (تامپسون) Evangeline Lilly (کانی جیمز)

خلاصه داستان:

گروهی از سربازان آمریکایی که متخصص خنثی کردن بمب هستند بر اثر یک انفجار رئیس خود را از دست می دهند و(جیمز) به عنوان رئیس جدیدی برای آنان می آید که رفتارش با قبلی فرق میکند.ابتدا تنش بین او و گروه زیاد است تا جایی که حتی فکر کشتن او به سر یکی از افراد گروه میرسد اما با پیش آمدن وقایعی سخت و بروز شجاعت هایی از او همه او را می پذیرند اما مشکلات در عراق بسیار است ...

درباره فیلم:

قبل از شروع نقد فیلم باید بگم که قصد من فقط این بود که فیلم های روز جهان را نقد کنم اما این فیلم با اینکه در سال 2008 نمایش داده شده اما نامزد جوایز متعددی در مراسم گلدن گلوب امسال شده و برای همین من این فیلم را به عنوان فیلم روز نقد می کنم .

((قفس رنج)) که ظاهرا کنایه ازلباسی است که خنثی کنندگان بمب به تن می کنند و همینطور اشاره به شرایط روحی سربازان آمریکایی در کشوری بیگانه رادارد از دیدگاه ( هنر برای هنر) فیلم خوب و قابل اعتنایی است فیلمنامه بدون نقصی دارد و بازیگرانی خوب و کارگردانی چیره دست که با هنرمندی چنان ملموس و واقعی ماجراها را به تصویر می کشد که وسط فیلم آدم گاهی شک می کند که فیلمی مستند درباره عراق می بیند یا یک فیلم سینمایی را .اما برای من فیلم خوب و کاملی نبود چرا که من بیشتر طرفدار دیدگاه (هنرمتعهد) هستم و به همین دلیل فیلم زیبایی مثل (قفس رنج) را که در جهت منافع سیاسی آمریکا ساخته شده و حضور سربازان آمریکایی در عراق را توجیه می کند دوست ندارم .البته که این توجیه برای من اصلا قابل قبول نیست مثلا اینکه چون متخصص خنثی کردن بمب در عراق کم است وجود سربازان آمریکایی در آنجا لازم است بیشتر باید حرف (جورج بوش) باشد تا خانم (کاترین بیگلو) .احساس میکنم که اگر این فیلم در دوره ریاست جمهوری (اوباما) ساخته می شد خیلی بهتر و زیباتر می شد تا دوره (جورج بوش) .به هر حال فیلم (قفس رنج ) فیلمی است که تاریخ مصرف آن گذشته است و بیشتر من را به یاد فیلم به شدت تبلیغاتی ریدلی اسکات (سقوط شاهین سیاه) انداخت که درآنجا نیز دخالت نظامی آمریکادرسودان توجیه می شد.هنگامی که در آخر فیلم قفس رنج سرباز امریکایی با قدم هایی محکم برای ماموریتی دوباره از هواپیما پیاده می شود و این بار به جای 40 روز قرار است 365 روز در عراق بماند خدا را شکر کردم که با آمدن اوباما زیاده خواهی امثال خانم بیگلو و جورج بوش به فراموشی سپرده شد و مردم عراق هم امیدوارشدند مشکلات خودشان را خود حل کنند و صاحب مملکت خود باشند. اما صرف نظر از این نقطه ضعف بزرگ فیلم (قفس رنج) فیلم واقعا خوبی است و صحنه های به یاد ماندنی بسیار دارد که تا مدت ها از یاد آدم نمی رود.از جمله تصویر مردی که به زور بمب ها به او وصل شده و او التماس کنان کمک می خواهد و سرباز آمریکایی عاجز از کمک به اوست و او در لحظات آخر شهادتین را به زبان می آورد و یا صحنه کودکی که او را کشته اند و در درون شکمش بمب کار گذاشته اند.اصلا بهتر است فیلم را با این پیش زمینه ببینید که ماجرای ماندن سربازان آمریکایی در عراق مدت هاست که تمام شده است .این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt0887912/

نمره من به این فیلم 5/6(شش و نیم ) از 10 امتیاز

۱۰ نظر:

  1. سعید جان آرزوی موفقیت برات دارم
    الیاس

    پاسخحذف
  2. در مورد اين كه فيلم خوش ساختيه كه شكي ندارم. اما اتفاقاً به نظرم فيلم ديدگاه متعادلي داره و اتفاقاً يه فيلم ضدجنگ مدرنه. مدرن به اين دليل كه مصائب جنگ رو نه از ديدگاه مردم مصيبت زده، كه اين بار از ديدگاه خود سربازان نشون مي ده. سربازاني كه معتاد جنگ شدن.

    پاسخحذف
  3. سربازايي كه هر كدوم با اومدن به جنگ مشكل خاص خودشون رو پيدا كردن و بعضي از اونا كارشون به جايي مي رسه كه تو نئشگي جنگ فرو مي رن. اون 365 روزي هم كه آخر روي تصوير مياد، نه نشانه اي از زياده خواهي آمريكا، كه نشاني از دور بيهوده ايه كه تو عراق داره تكرار مي شه.

    پاسخحذف
  4. ممنون آریا جان اما من اینطور فکر نمی کنم با توجه به اینکه مدام درباره تخصص سربازان آمریکایی دراین فیلم حرف میزنه من استنباط دیگری دارم که با سال ساخت فیلم هم جور در میاد
    یعنی شما فکر میکنید اگه این فیلم امسال ساخته می شد دوباره سرباز آمریکایی را نشون میداد که از هیلکوپتر پیاده بشه و برای یک سال در عراق ماندن مصم باشه ؟؟
    من که فکر نمی کنم

    پاسخحذف
  5. سربازي كه موقع پياده شدن مصممه، ولي بعد از يه مدت يا كلاً حالش دگرگون مي شه و ضرر مي كنه، يا جنگ مثل مواد مخدر اون رو معتاد مي كنه (مثل جيمز).

    پاسخحذف
  6. سيد آريا قريشي۱۲ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۰۸

    همين پوستري كه شما اين بالا گذاشتيد، جيمز رو در حال سيگار كشيدن نشون ميده، در حالي كه اون طرف انفجاري داره صورت مي گيره. پيام فيلم از همين جا مشخصه.

    پاسخحذف
  7. سعید جان سلام
    منم کلا با نقدت کاملا موافقم
    یه جورایی نظم منم مثل خودته ولی فقط یه مقدار شدیدتر

    پاسخحذف
  8. سلام عزيز نظرم را قبلا برات گفته ام

    پاسخحذف
  9. سلام
    با وجود اينكه نقدت خيلي متفاوت از منتقداي معروف آمريكاست ولي من نظر تو رو بيشتر مي پسندم.

    پاسخحذف
  10. سلام، از نظر من در تبلیغاتی بودن فیلم شکی نیست و این فیلم هم مثل بیشتر آثار پروپاگاندای آمریکا از اصل قهرمان پروری پیروی میکنه، من "ویل" رو همون سوپرمن میبینم که به جای شنل، لباس خنثی سازی بمب تنش کرده.
    فیلم میخواد جنگ رو یه بازی نشون بده که افراد زیادی درگیرشن و سه کاراکتر اصلی فیلم یعنی اعضای واحد خنثی سازی بمب نماینده سه گروه درگیر بازی اند.
    اُون: کسی که برای این بازی مناسب نیست و زودتر از همه میکشه کنار.
    سانبُرن: کسی که وارد بازی میشه و بعد از یه مدتی خسته میشه.
    ویل: کسی که از بازی خوشش اومده و به اون معتاد میشه.

    پاسخحذف