۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

Surrogates (2009






  1. Surrogates (2009)
    کارگردان:
    Jonathan Mostow
    بازیگران:
    Bruce Willis(تام گریر) Radha Mitchell(مامور پیترز) Rosamund Pike(مگی)
    خلاصه داستان :
    ماموران تام گریر وخانم پیترز در زمانی مامور پلیس جنایی هستند که عصر روبات ها آغاز شده و انسان ها به جای اینکه خود به بیرون بیایند ترجیح می دهند روی تختی بخوابند و جانشین رباتی خود را هدایت کنند و به سر کار وفضای بیرونی بفرستند در این دوران است که به گریر و پیترز ماموریت داده می شود بر روی پرونده قتلی تحقیق کنند که مقتول پسر یکی ازسازندگان اصلی روبات هاست. آنان در تحقیقات خود متوجه می شوند که مقتول با اسلحه ای جدید کشته شده که قابلیت دارد علاوه بر نابودی روبات جانشین به خود شخص حقیقی نیز آزار برساند. از طرفی تام با این دوران مشکل دارد و معتقد است روبات ها جانشینان خوبی برای انسان نیستند ....
    درباره فیلم :
    هر روز که می گذرد روبات ها و کامپیوتر ها کارهای بیشتری را به عهده میگیرند .آیا زمانی می رسد که آدمی فقط در اطاقش بخوابد و هدایتگر روباتش باشد ؟ .فیلم جانشین ها چنین زمانی را به تصویر می کشد که البته اصلا هم زمان شاد و مفرحی نیست .تمام فعالیت فیزیکی انسان وقتی فقط محدود به کنترل روبات شود نامی به جز مرده نفس کش را نمیتوان بر آن نهاد .در فیلم نشان می دهد که گریر حتی با همسر خود هم زندگی نمی کند بلکه جانشین اوست که اطراف او می چرخد .همسرش که در کنار اطاق بغلی در حال کنترل روبات است روابط انسانی را راموش کرده یا اینکه خود را به فراموشی می زند اما تام به جانشینش می گوید که من تو را نمی شناسم همسری کسی است که در آن اطاق است در واقع زمانه ای شده که انسان ها مانند قبرستان در گورهای کنار هم اما مجزا زندگی می کنند .از قدیم همیشه از بازی بروس ویلیس خوشم میامد و این فیلم هم بروس عزیز کار خودش را خیلی خوب انجام داده نکته ای که در مورد ایشان قابل ذکر است اینکه به گمانم شخصیت قهمان این فیلم هم شباهت بسیاری به بروس ویلیس واقعی پیدا کرده چرا که تام افسر پلیس برای اجرای عملیات های اکشن و پردردسر از جانشینش که روبات جوانی است استفاده میکند بروس عزیز هم اکنون مدت زیادی است که از بروس جان سخت فاصله گرفته و باید برای فیلم های اکشن خود فکر جانشین باشد ریتم فیلم هم بسیار ریتم خوب و گیرایی است به هر حال من این فیلم را پسندیدم که فکر میکنم به یک بار دیدنش بیرزد این هم لینک آی ام دی بی فیلم :
    http://www.imdb.com/title/tt0986263/
    نمره من به این فیلم 7 از 10 امتیاز

۱۳۸۸ آبان ۱, جمعه

District 9 (2009)




District 9 (2009)

کارگردان : Neill Blomkamp

بازیگران : Sharlto Copley )ویکوس ون دی مور) Vanessa Haywood (تانیا) Louis Minnaar (پیت اسمیت )

خلاصه داستان :

سفینه ای از کرات دیگر به زمین می آید و درست بالای شهر ژوهاسبورگ در آفریقای جنوبی می ایستد.ابتدا همه فکر میکنند که این حضوری موقت است اما ظاهرا سفینه آن ها خراب شده و آن ها باید بمانند بنابراین جایی برای سکونت 2 میلیون فضایی در کنار شهر درست میکنند به نام ((ناحیه 9)) .پس از سپری شدن بیست سال از ماندن آن ها اعتراض های مردم شهر افزایش پیدا میکند و دولت تصمیم میگیرد با کمک یک سازمان بین المللی فضایی بیگانگان را به بیابانی دور افتاده به نام ((ناحیه 10)) ببرد و برای این کار شخصی به نام (( ویکوس ون دی مور )) استخدام می شود .او ابتدا بسیار از انتخابش خوشحال است که سرپرستی این عملیات را با پارتی بازی پدر خانمش به دست آورده به قول خودش مانند روز عروسی اش است اما این آغاز ماجراست ....

درباره فیلم :

برخورد نزدیک از نوع چهارم .شاید این بهترین تعریف مختصر برای فیلم ناحیه 9 باشد .فیلم ناحیه 9 از این نظر قابل اهمیت است که نگاهی متفاوت به موجودات فضایی دارد تا قبل از این ما موجودات فضایی مزاحم را در سینما دیده بودیم مثل ((مریخ حمله می کند)) و یا ((نشانه ها )) موجودات فضایی خوب و مثبت هم دیده بودیم ((ای تی ))و ((برخورد نزدیک از نوع سوم )) یا همین اواخر فیلم جدید نیکلاس کیج ((دانستن)).اما این فیلم برخورد دیگری را بااین موجودات نشان میدهد .امتزاج و تبدیل انسان به نژادی بیگانه .فیلم با این مساله روبروست که اگر روزی کسانی آمدند و خواستند به هر دلیلی در زمین بمانند در حالی که کشور و سرزمینی ندارند و خواستند با انسان ها ارتباط برقرار کنند چه اتفاقی ممکن است بیفتد. نکته ای که فیلم بخوبی نشان داده این است که ممکن است ما انسان ها در برخورد با آن ها آن قدر هم انسان نباشیم. وقتی(( ویکوس)) اولین نشانه های تبدیل شدن خود به فضایی ها را میبیند وحشت می کند که واکنشی کاملا طبیعی است اما وقتی به آزمایشگاه برده می شود و شرارت آدم ها را میبیند که چطور فضایی بی گناهی را برای آزمایش به جلوی اسلحه مرگبار می کشانند همراه با او به انسانیت خود شک میکنیم با او به منطقه 9 می آییم یعنی ازترس انسان ها به نژادی دیگر پناه می بریم و در نقطه اوج فیلم هنگامی که قساوت ارتشی ها را میبینیم با اینکه ((ویکوس)) می توانست فرار کند و فرمانده فضایی ها را تنها بگذارد همراه با او باز می گردیم و برای نجات او انسان می کشیم. ویکوس راضی شده بود جسم انسانی خود را بدهد اما اخلاق انسانی خود را حفظ کند راستش بی اختیار یاد این بیت سعدی افتادم :

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

درپایان فیلم وقتی ویکوس را میبینیم که تبدیل شده اما هنوز مانند قبل برای همسرش کاردستی درست می کند و آن را به صورت ناشناس برایش میفرستد شاد می شویم که اخلاق زنده است گرچه انسانی تبدیل شده.نکته قابل ذکر دیگر ابهامی است که در پایان فیلم به عمد توسط کارگردان گذاشته شده ما فقط می دانیم که سفینه رفته است و قرار است دوباره برگردد اما چطور و با چه حالتی .آیا آن ها می آیند که انتقام هم نوعانشان را بگیرند که توسط ما آدم ها به موش آزمایشگاهی تبدیل شده اند یا اینکه صرفا می آیند که افراد خود را با خود ببرند و ویکوس را درمان کنند؟ .فیلم ناحیه 9 از لحاظ فیلمنامه و کارگردانی فیلم بسیار خوبی است و در فهرست 80 فیلم برتر جهان در سایت((IMDB))قرار گرفته اما نکته ای که به نظر من باعث ضعفش شده بازی نقش اول آن آقای ((شارلتو کوپلی)) در نقش ویکوس است که خیلی توی ذوق میزند مخصوصا آنکه انگلیسی را با لهجه ای بد (به گمانم فرانسوی ) تلفظ می کند در جایی خواندم که کارگردان او را به صورت کاملا اتفاقی برای این نقش انتخاب کرده که به نظر من انتخاب درستی نبوده و مثلا اگر بازیگری مطرح تر در این نقش قرار می گرفت بسیار چشمگیر تر بود به هر حال دیدن این فیلم را به همه علاقه مندان توصیه میکنم گفتنی است که آقای ((پیتر جکسون )) هم پشت این فیلم بوده و فیلم به صورت مشترک در نیوزلند (زادگاه پیتر جکسون) و آمریکا تولید شده است .این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt1136608/

نمره من به این فیلم 7 از 10 امتیاز


۱۳۸۸ مهر ۲۴, جمعه

Obsessed 2009




Obsessed(2009)

کارگردان : Steve Shill

بازیگران : Idris Elba (درک( ali larter(لیزا) Beyoncé Knowles(شارون)

خلاصه فیلم :

((درک چارلز )) کارمند ارشد یک شرکت تجاری است که به نظر می رسد زندگی کاملی دارد. زنی که دوستش دارد و یک کودک سه ساله و یک خانه تازه خریده شده و کاری با در آمد خوب باید برای (درک) ایده آل باشد.اما با ورود یک کارمند موقت به شرکت آن ها همه چیز به هم میریزد.لیزا از همان بدو ورود بی جهت عاشق (درک) می شود و با اینکه می داند او متاهل است سعی می کند که خود را به او نزدیک کند .اما درک که نشان می دهد آدمی است که در قبال خانواده تعهد دارد او را پس می زندتا اینکه کم کم این دوست داشتن برای همه درد سر درست می کند و کار به جاهای باریک می کشد...

درباره فیلم :

فیلم ((عقده ای )) می توانست با چند پیچش در فیلمنامه کار خوبی بشود .موضوع فیلم مورد خوبی است برای یک فیلم ملودرام و روانشناسی قابل تامل .اما عدم پرداخت دقیق به نوع روابط و همچنین عدم بررسی علت و ریشه های مریضی لیزا به فیلم ضربه های زیادی وارد کرده است .اینکه چرا لیزا بدون دلیل موجهی عاشق کسی می شود و حاضر است تا حد مرگ برای آن بجنگد مساله ای است که فیلم درباره آن سکوت کرده در صورتی که میتوانست فیلم به دوران کودکی لیزا برود و چرایی این مطلب را به تصویر بکشد .اما در کمال تعجب می بینیم که فیلم نه تنها از گذشته لیزا خبری نمی دهد بلکه از خانواده کنونی او ،وضع روحی اش در زندگی مجردی وچگونه گذراندن اوقاتش در بیرون شرکت هم نشانی نیست که همه این ها به گنگ و نامفهوم بودن فیلم کمک کرده است.در جامعه ایران این گونه موارد در میان مردان وجوددارد .مثلا مردهایی هستند که عاشق زنان متاهل می شوند و حاضرند با آن ها ارتباط داشته باشند و لو اینکه زندگی خانواده ای آن ها از هم بپاشد اما مواردی مثل فیلم ((عقده ای)) گمان میکنم خیلی نادراست .بنابر این مساله ای بکر و قابل تامل است و هنوز میتوان درباره آن فیلم ها ساخت تنها نمونه ای که اندکی به موضوع این فیلم نزدیک شده فیلم مزاحم سیروس الوند بود که آن هم آخر کار مرد از آب در آمد .نکته قابل ذکردیگر درباره این فیلم بازی خانم بیانسه خواننده معروف است که با اینکه نسبت به فیلم ((پلنگ صورتی یک 2006 )) بازی بهتری ارائه کرده اما همچنان ضعیف است .ای کاش ایشان به همان خوانندگی اش میچسبید و بازیگری را بی خیال میشد.بازی الی لارتر در نقش لیزا اما قابل قبول و خوب بود و میتوان گفت که آن بازیگر خام فیلمهای ((مقصد نهایی یک و دو )) اینک در حال پوست انداختن و تبدیل شدن به بازیگر بهتری است .به هر حال فیلم عقده ای فیلم متوسطی است که ممکن است بعضی با دیدن آن فکر های عمیقی بکنند .این هم لینک فیلم در آی ام دی بی :

http://www.imdb.com/title/tt1198138/

نمره من به این فیلم 5 از 10 امتیاز


۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

Star Trek (2009)


Star Trek (2009)

کارگردان : J.J. Abrams

بازیگران: Chris Pine (جیمز کریک) Zachary Quinto (اسپاک) Leonard Nimoy (اسپاک پدر) Eric Bana (نیرو) Bruce Greenwood (کاپیتان پایک)

خلاصه داستان :جورج گریگ که فرمانده یک سفینه فضایی است به دست نیرو که از سیاره ای دیگر آمده نابود می شود همانروز از وی بچه ای به دنیا می آید که نامش را جیمز می گذارند جیمز وقتی بزرگ می شود به خدمت سفینه فضایی در می آید تا جای پدر را بگیرد از آن طرف نیرو با ماده ای که اختراع کرده سیاره ای را نابود می کند و اکنون قصد دارد با همان ماده به جنگ زمین بیاید اما سفینه اینتر پرایز که جیمز نیز در آن است قصد دارد جلوی این کار را بگیرد

درباره فیلم :

اگر سابقه ای از دیدن سریال سفر ستاره ای (پیشتازان فضا) ندارید بهتر است این فیلم را نبینید!!! . از سال 1966 که برای اولین بار سریال سفر ستاره ای به نمایش در آمده تا امروز همچنان این موج در سینما و تلویزیون آمریکا و بالطبع بقیه دنیا مداوم و پایدار بوده و این نکته نان می دهد که این فیلم ها جذابیت بسیاری برای مخاطبان آن سوی آب دارند.گویا قبل از انقلاب نیزسری اول این سریال برای تلویزیون ایران دوبله شد به نام ((پیشتازان فضا)) اما ارتباط بینندگان عام ایرانی با این ژانر بعد از انقلاب شکوهمند!! به کلی قطع شد .بنابر این من که به طور کلی از ژانر فضایی دل خوشی ندارم وحتی فیلم های بزرگی مثل جنگ ستارگان را هم دوست ندارم (خداییش اعتراف به این موضوع خیلی جرات میخواد ) تعجب نکنید اگر که میگویم برای من این فیلم هیچ جذابیتی نداشت شخصیت کاپیتان اسپاک ،سیاره وولکان ، جیمز تی گریک برای من ایرانی هیچ سابقه و خاطره ای ندارند تا با دیدن گوش های دراز کاپیتان اسپاک تداعی خاطره ای برایمان گردد و این فیلم نیز به تنهایی نمی تواند به طور مستقل همه جوانب این داستان را به ما نشان دهد پس بسیار طبیعی است که دیدگاه بیننده ایرانی با دیدگاه دیگر بینندگان این فیلم در دنیا زمین تا آسمان فرق کند .آقای جی جی آبرامز که مغز متفکر سریال گمشدگان و آلیاس است در این فیلم کار خود را شاید به خوبی انجام داده اما من نمی توانم به او نمره قبولی بدهم و البته می دانم که قضاوت من قضاوت ناقصی خواهد بود .اما به عنوان یک بیننده حق دارم که از فیلم شخصیت مستقلی انتظار داشته باشم که این فیلم فاقد آن است چرا که نه داستان و نه شخصیت های فیلم بیننده را درگیر خود نمی کند.جلوه های ویژه نیز به نظر من زیاد از حد غلو آمیز و تصنعی است و بازی ها هم خیلی خشک وبی مزه از کار در آمده نکته قابل ذکر در باره این فیلم این است که آقای لئونارد نیموی که در این فیلم شخصیت پدر کاپیتان اسپاک را به عهده گرفته ازسال 1966 نقش آقای اسپاک و بعد ها کاپیتان اسپاک را بازی می کرده و این کار ادای احترامی به اوست که از ابتدای این ژانر با سفر ستاره ای همراه بوده است .به هر حال این فیلم هم مثل خیلی از فیلم های امروزی چنگی به دل ما نزد .

این هم لینک فیلم در آی ام دی بی :

http://www.imdb.com/title/tt0796366/

نمره من به این فیلم 4 از 10 امتیاز









۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

G I Joe The Rise Of Cobra 2009





G I Joe The Rise Of Cobra (2009)

کارگردان : Stephen Sommers

بازیگران : Channing Tatum (دوک) Adewale Akinnuoye-Agbaje(دوتی) Christopher Eccleston (مک کالن) Sienna Miller (آنا) Rachel Nichols (اسکارلت )

خلاصه داستان :

جیمز مک کالن در سال 1604 میلادی به جرم فروش اسلحه به هر دو طرف جنگ به شکل فجیعی کشته می شود و اکنون در زمان حال نواده او مک کالن امروزی مدیر یک موسسه تحقیقاتی درباره سلاح های مرگبار است که با بودجه ناتو توانسته سلاحی بسیار خطرناک تولید کند ولی او در فکر تسخیر جهان است !! بنابراین در هنگام حمل سلاح ها از قزاقستان به ناحیه ای امن خودش ترتیب حمله به این یگان را می دهد وسعی می کند سلاح ها را بدزدد.اما گروهی مجهز به جنگ افزار های عجیب و غریب پیدا می شوند و حمله را ناکام می گذارند.اما مک کالن نا امید نمی شود و تصمیم میگیرد به مقر فرماندهی آنان حمله کند...

درباره فیلم :

فیلم ((جی. آی. جو- خیزش کبری)) از جمله آشغال هایی است که در هرتابستان باید برای جذب جوانان عاشق اکشن به گیشه ها بیاید.در واقع تکیه اصلی این گونه فیلم ها بر روی جلوه های ویژه است نه روی فیلمنامه یا بازی خوب بازیگرانش و به همین دلیل هم معمولا این گونه فیلم ها در داستان پردازی و بازیگردانی مشکل اساسی دارند .عینانمونه این فیلم در سال گذشته به نام مرد آهنی به بازار آمد که سعی داشت با نشان دادن اسلحه های عجیب و غریب و سلاح های پیشرفته به اضافه جلوه های ویژه گیشه ها را تسخیر کند و البته تشابه دیگر و قابل تامل فیلم های جدید جنگی این شده که تازگی لوکیشن جنگ به اطراف خاور میانه آمده در مرد آهنی محل نبرد افغانستان بود و در این فیلم قزاقستان .خب معلوم است که درباره این فیلم صحبت کردن از فیلمنامه و کارگردان ( شخصا من از استیون سامرز کارگردان مومیایی یک و دو انتظار بیشتری داشتم .البته ایشون فیلم های بی کیفیتی مثل ون هلسینگ را هم در کارنامه دارد این فیلم بی ارزش هم به آن اضافه شد) کاردرستی نیست است شاید بتوان گفت این گونه فیلم ها فیلم های استودیویی هستد چرا که قبل از اینکه نیاز به کارگردان داشته بشند بیشتر به مدیر تولید و تهیه کننده نیاز دارندو به همین سبب انگیزه های بی معنی ( مثلا چرا رکس باید با مک گالن همکاری کند ) و سوال های اساسی(تنها یک بار و در یک لوکیشن و آن هم بدون هیچ دلیلی مار کبری و زهرش را نشان داد پس چرا نام فیلم باید خیزش کبری باشد ؟؟) و سوراخ های بسیار در فیلمنا مه (مثلا اینکه ابتدای فیلم در نشان دادن این که جد مک کالن چکاره بوده هیچ ربطی به بقیه فیلم ندارد ) در این گونه فیلم ها کم نیست اما ویژگی مشترک این فیلم ها این است که پایان فیلم را به شکلی درست میکنند که دنباله ای را بتوان بر آن متصور شد مثلا در مورد همین فیلم فرار متهمان اصلی و تغییر شکل دادن یکی از آدم بد ها به قیافه رییس جمهور !!خلاصه اینکه اصلا فیلم خوبی نبود و حالم را بد کرد

این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt1046173/

نمره من به این فیلم 4 از 10 امتیاز



۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

Fired Up(2009)





Fired Up(2009)

کارگردان : Will Gluck

بازیگران: Nicholas D'Agosto (شاون) Eric Christian Olsen (نیک) Sarah Roemer (کارلی) Molly Sims (دیورا) David Walton(دکتر ریک)

خلاصه داستان :

نیک و شاون به خاطر جذب دختران وارد ورزش فوتبال آمریکایی شده اند اما پیشرفت های محسوسی کرده اند تا جایی که قرار است به اتفاق دوستانشان به یک اردو در صحراهای سوزن تگزاس بروند اما در این میان آن ها متوجه می شوند که گروه رقص دختران مدرسه هم قرار است به یک مسابقات رقص فرستاده بشه که از همه دبیرستان ها برای اون مسابقات دعوت شده .آن ها که با تصور 300 دختر در یک محل آب از لب و لوچه شان راه افتاده وفوتبال را بی خیال می شوند و خود را برای سر گروهی در دسته رقصنده ها معرفی می کنند که سریعا پذیرفته می شوند و تازه این آغاز ماجراست

درباره فیلم :

فیلمای نوجوان پسند سینمای آمریکا اصلا به مذاق من سازگار نیست انگار یه وصله ناجوره که دارم میبینم شاید برای همین هم هست که با دید انتقادی تندی بهش نگاه میکنم و سعی میکنم همش ازشون ایراد بگیرم .از نظر من این نوع فیلم ها فقط برای نشان دادن سر و بدن دختران جوان ساخته میشه که نوجوانان را به سینما بکشونه و شاید چون این سیاست موفقی بوده تعداد این گونه فیلم ها روز به روز بیشترمیشه البته استثناهایی هم در این گونه ژانر هست که به غیراز اینکه فیلم درباره نوجوانان و عیاشی های آنان باشد در پس زمینه ماجراها چیزهایی برای گفتن داشته باشد مانند فیلم ((.Adventureland.)) که درباره آن در همین وبلاگ نوشته ام .اما کارگردان فیلم ((.Fired Up.)) آقای ویل گلوک که این فیلم اولین عنوان سینمایی اوست و به تازگی از تلویزیون آمده و به همین خاطر بازیگران سریالی را هم با خود همراه کرده حرف چندانی برای گفتن ندارد صحنه های کمدی فیلم اصلا نو و جذاب نیست و بازی بازگیران هم چنگی به دل نمی زند و در حد همان سریال های متوسط تلویزیونی باقی میماند .اینکه در تمام فیلم از زرنگی دو پسر بچه 17 ساله صحبت شود که می توانند به ترفند های مختلف دل دختران زیبا رو را به دست آورند برای من تماشاگر ایرانی بی مزه و خنک بود .حتی گره و پیچ فیلم هم که عاشق شدن یکی از پسران و دلبستگی آنان به تیم است اصلا جا افتادنی و قابل قبول نیست خلاصه اینکه اگر این فیلم را ندیده اید چیز زیادی از دست نداده اید.این هم لینک فیلم در آی ام دی بی :

http://www.imdb.com/title/tt1083456/

نمره من به این فیلم 5 از10 امتیاز



۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

Up (2009)




Up (2009)

کارگردان: Pete Docter وBob Peterson (co-director)

صداها: Edward Asner (کارل) Christopher Plummer (چارلز مانتس ) Jordan Nagai (راسل )

خلاصه داستان :

کارل بچه ای است که آرزوی دیرینه اش سفر به جاهایی ناشناخته است تا مثل چارلز مانتس بزرگ ماجراجو شود او در همسایگی اش به دختر بچه ای به نام الی بر میخورد که اتفاقا همان آرزو را دارد .این سر آغاز رابطه این دو می گردد و این رابطه بعد از سال ها به ازدواج می انجامد و آن ها باز هم شوق ماجراجویی در سر دارند با سپری شدن ایام آنان در گیر و دار زندگی نمیتوانند به هدفشان برسند تا اینکه الی به بیماری دچار می شود و میمیرد و اکنون کارل با خاطراتش تنها مانده . اما او این بار مصمم است که به هدف کودکیش جامه عمل بپوشاند....

درباره فیلم :

به سلامتی تکلیف اسکار انیمیشن هم مشخص شد به نظرم با وجود فیلمی به این قدرت هیچ کسی نباید شک داشته باشه که اسکار بهترین انیمیشن سال 2009 به فیلم upاهدا خواهد شد.

هنگام تماشای فیلم به این فکر میکردم که سازندگان فیلم برای چه رده سنی این فیلمو ساخته اند فکر نمیکنم بچه های 10 تا 15 سال برداشتی از فیلم بکنند که ما بچه های 30 تا 35 سال میکنیم و فکر نمیکنم ما بتونیم اون برداشتی را از فیلم بکنیم که بچه های 50 تا 55 سال میکنند . چقدر این ((بالا)) فیلم دلنشینی بود.همه ما بیش و کم در بچگی آرزوهایی داشته ایم که الان اسم اون ها را گذاشته ایم آرزوهای بر باد رفته . فیلم up درباره آرزوهای برباد رفته است .درباره فسیل شدن تدریجی آدم هاست زمانی که در گذران زندگی گم می شوند .در دوران نوجوانی یک عالمه آرزو و آرمان داریم میخواهیم دنیا را فتح کنیم داد میزنیم هان !کجاست پایتخت قرن ما برای فتح می آییم .عشق چگوارا داریم .میخواهیم تا ته دنیا سفر کنیم اما..... لباس ها هر روز عوض می شوند کراوات ها پیراهن ها شلوار ها و بدون این که بفهمیم پیری آرام آرام رسیده است و گرد آن بر سر ما نشسته در یک سکانس فیلم این دوران خیلی جالب به تصویر کشیده شده فقط نشون میده کراوات ها دارن عوض میشن اما از صورت خبری نیست و وقتی تصویر میره روی صورت اون کارل جوان و با نشاط تبدیل به پیرمردی موسفید و پشت خمیده شده . برای همین هم هست که میگم درکی که یک بچه 50 ساله از این کارتون میکنه قطعا با منی که بچه 30 ساله هستم تومنی هفت صنار توفیر داره .کارتون آپ (بالا) اصلا کارتون مفرحی نیست در واقع بعضی وقت ها اشک توی چشم آدم میاره اما به یاد ماندنی است شخصیت کارل برای همه ما آشنا است آدمی معمولی که زندگی معمولی را گذرانده و اکنون زمان رفتن به خانه سالمندانش شده اما او نمیخواهد به نقطه پایان زندگی اش بروند او اکنون مصمم است که به خاطر الی هم که شده آرزوی مشترکشان را بر آورده کند بنابراین ((بالا)) می رود اما او فقط از لحاظ فیزیکی بالا نمی رود در فیلم نشان داده می شود که او با این بالا رفتن کلی تغییر میکند و به واقع بالا می رود آن پیر مرد غرغرو به جایی میرسد که جان خود را به خاطر نجات پرنده ای به خطر می اندازد و برای پسر بچه بیکسی پدر می شود البته در این راه خانه اش و یادگارهای الی را از دست میدهد و همین طور می فهمد که آرزویش چندان آرزوی جالبی نبوده و قهرمان کودکی اش ممکن است آدم خطر ناکی باشد اما مهم مقصد نیست حتی مهم رسیدن به مقصد هم نیست هدف حرکت است ،بالا رفتن، صعود، رستگاری....

اما جدای از این هافیلم ((بالا)) از لحاظ بصری و قسمت های درخشان نیز به یادماندنی است خود من هرگز تصویر خانه ای که با بادکنک پرواز می کند را از یاد نمی برم یا مثلا سکانس مربوط به تعویض کراوات که حتی قصد داشتم عکسی از آن را در اینجا بیاورم اما وقتی سکانس خاموش کردن ساعت را دیدم آن قدر خندیدم که مدت ها بود این قدر شدید نخندیده بودم تا جایی که تصمیم گرفتم این لذت را با شما شریک بشوم . در جایی از فیلم نشان می دهد که کارل هر روز ساعت 6 صبح با صدای ساعت از خواب می پرد و ساعت را خاموش میکند و عینک را به چشم می زند این تصویر:







اما زمانی که به طبیعت وحشی آمریکای جنوبی رفته دیگر از ساعت خبری نیست اینک صدای قورباغه او را از خواب بلند میکند ولی او که سال ها شرطی شده محکم می زند تو سر قورباغه و عینکش را به چشم می زند این تصویر :






این صحنه وقیافه آن قورباغه بد بخت بعد از آن حرکت چنان خنده آور است که مدت ها آن را فراموش نخواهید کرد و در پایان دو بیت از مولانا که خیلی به این فیلم میخورد:

ما ز بالاییم و بالا میرویم ما ز دریاییم و دریا می رویم

ما ازاینجاواز آنجانیستیم ما ز بی جاییم و بی جا می رویم

این هم لینک فیلم در آی ام دی بی

نمره من به این فیلم 8 از 10 امتیاز ن حرکت آن