۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

Shutter Island 2010



Shutter Island 2010

کارگردان: Martin Scorsese

بازیگران: Leonardo DiCaprio (تدی دانیلز) Mark Ruffalo (چاک) Ben Kingsley (دکتر کاولی) و...

خلاصه داستان:

(تدی دانیلز) به همراه همکارش مارشال های ایالتی هستند که مامور می شوند گم شدن یک بیمار روانی را در جزیره شاتر پیگیری کنند محل ماموریت آنها تیمارستانی است که( ریچل) از آنجا فرار کرده وقتی که دکتر کاولی ( پزشک تیمارستان ) از دادن پرونده های بیماران به آنها خودداری می کند معلوم می شود که اوضاع آنجا عادی نیست تحقیقات آنها به بن بست رسیده که ناگهان (ریچل) پیدا می شود اما به جای اینکه موضوع حل شود معما پیچیده تر می شود . داستان تازه شروع شده است ....

درباره فیلم :

نوشتن خلاصه داستان برای اینگونه فیلم ها کار بسیار مشکلی است هم اینکه باید کلیتی از داستان به خواننده ارائه بدهیم و هم اینکه آخر ماجرا را لو ندهیم پس اگر در قسمت خلاصه داستان خللی می بینید به بزرگواری خود ببخشید . اما وقتی که فیلم (جزیزه شاتر) تمام شد درست همان احساسی را داشتم که پس از پایان فیلم (بازی دیوید فینچر ) (مظنونین همیشگی برایان سینگر ) و (دیگران آمنا بار ) برایم به وجود آمده بود حس شیرین رودست خوردن ، کلک خوردن از کسی که دوستش دارید بسیار شیرین است درست مثل عاشقی که می بیند از معشوقه اش رودست خورده و بجای اینکه از دستش عصبانی باشد در دل تحسینش می کند . بعد از پایان فیلم علاقه ام به سینما بیشتر از قبل شد سینما هنوز برایم زنده بود فهمیدم که می تواند هنوز مرا نگران کند دو ساعت تمام مرا با خود به هر جایی که بخواهد بکشاند و بعد از همه حدس و گمان هائی که زده ام با خنده بگوید اشتباه می کردی تازه فیلم که تمام می شود باید برگردی از اول داستان و از نو شروع کنی وقتی که دوباره شروع کردی دیالوگ های همکار (تدی دانیلز افسانه ای) برایت مفهوم پیدا می کند: (( تو خوبی رئیس ؟)) ((حالت خوبه رئیس؟)) سرنخ هائی که مارتی کبیر در فیلم جا داده یکی یکی پیدا می کنی و از لذت کشف آنها از خود بیخود میشوی پس قاطعانه می گویم که این فیلم برای یکبار دیدن نیست در تماشاهای بعدی است که با مارشال نگران انس می گیریم و (جزیزه شاتر) برایت همه چیز می شود . سکانس افتتاحیه فیلم کلیتی از فیلم به ما ارائه می دهد که ابتدا همه چیز در مه فرو رفته است و چیزی مشخص نیست بعد کم کم سیمای محو یک کشتی کوچک پدیدار می شود در فیلم نیز ابتداهمه چیز گنگ و محو است و تماشاگر با حداقل اطلاعات روبرو است و ناگهان سیمای واقعی افراد روشن می شود . در فیلمبرداری از سکانسهای فیلم نیز این فاصله گذاری احساس می شود نماها و فضاهای فیلم در (جزیزه شاتر) ابتدا با رنگهای مرده و مات گرفته شده اما بعد از ماجرای فانوس دریایی در اواخر فیلم گویی رنگها جان می گیرند فضای سبز شاداب است و هوا عالی و بدون باران می شود حتی تصویر آخری که از فانوس دریایی نشان می دهد فانوس دریایی زیبایی است که استوار و درخشان در کنار ساحل ایستاده است و دیگر آن فانوس دریایی راز آلود در طول فیلم نیست اما با همه احترامی که برای اسکور سیزی قائلم حقیقتی را نمی توان نادیده گرفت که قدرت اصلی فیلم از کارگردان نیست بلکه از فیلمنامه است هر چند در دستان توانای او بوده که فیلمنامه به شاهکاری مانند (جزیزه شاتر) بدل شده اما بدون شک هر کارگردان دیگری نیز آنرا می ساخت فیلم خوبی می شد (جزیزه شاتر) به نوعی داستان هویت گم شده ما در دنیای جزیره ای پیرامونمان است داستان پیدا کردن هویت خویش است در جائیکه هیچ کس نمی تواند تو را کمک کند بجز خودت . تلفن قطع است و باران سیل آسا می بارد و کشتی بر نخواهد گشت این خودت هستی که باید زخمهایت را ترمیم کنی زخمهایی که هیولا می سازد اگر موفق نشوی هیولا خواهی ماند اما اگر موفق شوی حتی اگر در این راه جان بدهی نیز مانند یک انسان خوب مرده ای با این نگاه دیالوگ پایانی فیلم بین دو همکار معنی می دهد (تدی دانیلز) به همکارش می گوید: ((کدام یکی بهتر است؟ مثل یک هیولا زندگی کردن یا مثل یک آدم خوب مردن)) بی گمان در (جزیره شاتر) خود را یافتن از مشکلترین کارهاست تماشای چندین و چند باره این فیلم خالی از لطف نیست و لحظات زیبایی را برای شما می سازد. آنرا از دست ندهید .

این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt1130884/

نمره من به این فیلم 9 از 10 امتیاز

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

The Invention of Lying 2009


The Invention of Lying 2009

کارگردان: Ricky Gervais و Matthew Robinson

بازیگران: Ricky Gervais (مارک بلیسون ) Jennifer Garner (آنا) Rob Lowe (براد کسلر)

خلاصه فیلم :

در دنیایی که مردم آن نمی توانند دروغ بگویند و نمی دانندکه دروغ چیست مارک بلیسون نویسنده ای است که از کارش اخراج می شود و از لحاظ روحی نیز ضربه می خورد و صاحبخانه اش نیز جوابش کرده است که ناگهان حرفی غیر واقعی می زند و اولین دروغ ناخواسته توسط او گفته می شودو کارش راه می افتد.بعداز اینکه اوازموضوع اگاهی پیدامی کندشروع به استفاده از دروغ درجهت منافعش می کند و با استفاده از این حربه زندگی مارک عوض می شود اما جاهایی نیز هست که حربه دروغ کارساز نیست ....

درباره فیلم:

فیلم اختراع دروغگویی به ما نشان می دهد که اگر دروغ نبود چه زندگی وحشتناکی منتظر ما بود اگر دروغ نبود رویا هم نبود اگر دروغ نبود اسطوره هم نبود دین هم نبود نبوغ هم نبود حتی خلاقیت نیز در دنیای بی دروغ جایی نداشت دنیای بود که بهترین فیلمهایش روایت های کسل کننده تاریخ پیشنیان بود و مردمانش در نشان دادن نفرت به هم کوچکترین تردیدی به خود راه نمی دادند دنیای پر از انسانهای سرخورده و مایوس .فیلم روی ایده بکری دست گذاشته و از نظر فیلمنامه مشکلی ندارد و بازیگر نقش اول آن نیز که هم کارگردان فیلم و هم یکی از نویسندگان فیلمنامه است بازی روانی دارد تا جائیکه جنیفر گارنر در جلوی او کم می آورد و بازیش لوس و خنک جلوه می کند شاید به این خاطر است که آقای ریکی گراویس. نقش را بازی نمی کند چون بازیگر نیست بلکه فقط خودش را نشان می دهد مخصوصاً در قسمتهای دپرس بودن مارک او فوق العاده طبیعی جلوه می کند .

قسمت میانی فیلم به نظرم پر کشش تر از همه قسمتهای آن است آنجائیکه مارک مجبور شد که به مردم توضیح بدهد از کجا می داند مادرش به دیار نیستی نرفته بلکه به کاخی زیبا عزیمت کرده است و او مانند موسی دو لوح نوشت و ده قانون در آن قرار داد که آنها را برای مردم آورده و آن لوح هایش هم چیزی نبود جز دو جعبه پیتزا که قاوانین را روی آن چسبانده بود ( ادای دینی آشکار به فیلم ده فرمان ) با دیدن این سکانس این نکته به ذهنم آمد که اصولاً پیامبران با افراد عادی هیچ فرقی ندارند بجز اینکه مردم حرفهای آنان را تمام و کمال باور می کنند و در دنیایی که دروغ نباشد همه به نوعی پیامبرند اما وقوف بر آن مسئله مهمی است وچون تنهامارک به این امراگاه شده بوده میتوانست مانند پیامبر برای مردم قانون بیاورد و همگان برگرد او چون مریدان یک پیامبرجمع شوند . صحنه های تامل برانگیز در این فیلم کوچک و بی ادعا کم نیست فیلم برای دو ساعت تفریح و داشتن لحظه های شاد گزینه مناسبی است از دستش ندهید

این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt1058017

نمره من به این فیلم 6 از 10 امتیاز