۱۳۸۹ آذر ۲۷, شنبه

Knight and Day 2010


كارگردان: James Mangold

بازيگران : Tom Cruise (روي ميلر) Cameron Diaz (جون هونز) Peter Sarsgaard (فيتز جرارد ) و.....

خلاصه داستان :

روي ميلر(تام كروز) مامور كاركشته سازمان سياست كه مشغول جا به جا كردن يك شيء با ارزش به نام ((زفير)) است .تام در فرودگاه با استفاده از كوله پشتي جون (دياز) زفير را از گيت بازرسي عبور مي دهد و اين آغاز يك آشنايي پر ماجرا بين آنان است ....

درباره داستان :

روزگاري زوج تام كروز و كامرون دياز در يك فيلم تركيب رويايي را تشكيل ميداد.بر فرض اگر زماني كه فرشتگان چارلي يا ماموريت غير ممكن بر روي پرده ها بود فيلمي مثل شواليه و روز اكران مي شد به طور حتم تا چندين هفته در صدر جدول فروش سينماها قرار مي گرفت اما هاليوود كه به ندرت اين شانس ها را از دست مي دهد اين بار در همبازي كردن اين دو كوتاهي كرد و اين تركيب وقتي بر روي پرده آمد كه ديگر مثل قبل جواب نمي داد.البته اين دو يك مرتبه در فيلم آسمان وانيلي همبازي شده اند ولي دياز در يك نقش فرعي بود و خيلي زود هم از فيلم بيرون رفت .

فيلم شواليه و روز غير از اين تركيب تاريخ مصرف گذشته هيچ چيز ديگري ندارد تام كروز (فوق ستاره اي كه تابه حال بازي درخشاني از اونديده ام ) همان نقش هاي تكراري اش را دوباره بازي مي كند،همان ژست ها ،همان لبخندها و دياز هم سعي مي كند همان دختر زيباي بلوند و با نمك باشد كه البته ديگر نيست .كارگردان فيلم به آب و آتش مي زند تا فيلمش جذاب در بيايد از هواپيما شروع مي كند و با اتومبيل و قطار و موتور سيكلت ادامه مي دهد و به كشتي ختم مي كند شواليه ما هم بر روي تمام اين وسايل هنرمندي خود را نشان ميدهد ولي همچنان فيلم بدون كشش و بدون جذابيت باقي مي ماند. شايد كارگردان مي بايست به جاي اين همه خرج صحنه هاي اكشن كردن كمي صميميت به فيلم اضافه مي كرد چرا كه به نظرم صحنه هاي ملودرام فيلم خيلي بهتر از سكانس هاي بريز و بپاش فيلم شده است .اشكال بزرگ فيلم در متن فيلمنامه آن است داستان فيلم پر از سوال هايي است كه همچنان تا پايان فيلم بي جواب مي ماند مانند اين سوال كليدي كه :چرا تام كروز اين ماموردرستكار و شجاع همه را به اطريش مي كشاند تا زفير را به يك دلال اسلحه بفروشد ؟؟ او در طول فيلم اين همه از دست ماموران سيا فرار ميكند چون معتقد است آنان قصد دارند زفير را به آنتونيو بفروشند چرا خود او قصد دارد اين كار را بكند؟؟يا اينكه چرا تام كروز نسبت به سلامت دياز نگران مي شود و باز مي گردد و او را ميدزدد ؟؟مگر نه اينكه او يك زن عادي و غريبه است و از هيچ چيزي خبر ندارد و دسيسه خود آدم بد ها بوده كه او وارد هواپيما شود پس چرا آدم بدها بايد يك مهره سوخته كه مرگش دردي را دوا نمي كند بكشند؟؟از همه خنك تر مسائلي است كه آخر فيلم اتفاق مي افتد يك مامور خبره و ويژه سيا توسط يك زن معمولي از بيمارستان دزديده مي شود تا صرفا تقابلي باشد با كارهايي كه تام كروز در اول فيلم بر سر او در آورده است و اين بار همه آن ديالوگ ها را از زبان دياز بايد بشنويم .اجازه ميخواهم از يك ديالوگ فيلم به عنوان حرف پاياني نوشته ام استفاده كنم درجايي تام به دياز مي گويد با من اينجايي (اشاره به بالا) بدون من اينجا(اشاره به پايين) حرف من به آقاي خوش تيپ اين است كه شما ديگر چه با دياز و چه بدون دياز درسراشيبي هستيد .افول يك ستاره مرد هاليوود آغاز شده است

براي ثبات ادعايم همين جدول فروش فيلم هاي ايشان در سال هاي اخير كافي است ::

نام فيلم

سال ساخت

فروش كلي

War of the Worlds

2005

$ 234,280,354

Mission:
Impossible III

2006

$ 134,029,801

Lions for Lambs

2007

$ 15,002,854

Tropic Thunder

2008

$ 110,515,313

Valkyrie

2009

$ 83,077,833

Knight & Day

2010

$ 76,423,035

.در مجموع اين فيلم فقط به درد كساني ميخورد كه هنگام تماشاي فيلم بيشتر به فكر خوردن تنقلات هستند تا سر در آوردن از محتواي فيلم.

اين هم لينك آي ام دي بي فيلم :

http://www.imdb.com/title/tt1013743/

نمره من به اين فيلم 5 از 10 امتياز

۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه

Despicable Me 2010

كارگردان: Pierre Coffin و Chris Renaud

صدا پيشه گان : Steve Carel (آقاي گرو) Jason Segel (ويكتور) Julie Andrews (مادر گرو)

خلاصه داستان:

آقاي گرو مرد بد اخلاقي است كه سعي دارد بزرگترين دزدي تاريخ را ثبت كند .او مصمم است تا ماه را بدزدد در اين ميان رقيب سرسختي نيز به نام ويكتور دارد .كارها به خوبي پيش ميرود تا اينكه در زندگي او سرو كله سه دختر كوچولوي شيريني فروش پيدا مي شود و همه چيز تغيير مي كند ...

درباره فيلم :

به گمانم نياز مبرم براي همه آدم ها باشد كه گاهي كارتون نگاه كنند كارتونن هايي كه دنياي بچه ها را به تصوير مي كشند .خود من اين نياز را در درونم احساس مي كنم كه گاهي حتما بايد كارتون ببينم شايد به اين دليل باشد كه دوران كودكي هميشه جزو بهترين دوران آدميان است و با ديدن كارتون ياد آن دوران زنده مي شود .اينكه مي گويند كودك درون خود را زنده نگه بداريد نيز شايد به اين علت است كه روح آدمي همواره گرايش به معصوميت و آرامش دارد و كودك سمبل اين دو مورد است .كارتون (منٍٍٍٍ نفرت انگيز) از آن دسته كارتون هاست كه توصيه ميكنم حتما ببينيد

.اين كارتون به زيبايي نشان ميدهد كه معصوميت و لطافت چند كودك چگونه بر زندگي يك دزد بي عاطفه اثر مي گذارد و او را تبديل به آدمي ديگر مي كند.كسي كه سالها تلاش كرده تامظهر زيبايي عالم را ((ماه)) بدزدد مبدل به پدري دلسوز ومهربان مي شود زيرا لطافت در زندگي اش جاري شده است .چه خوب مي شد اگر سياست مداران بزرگ كه سرنوشت خيل عظيمي از مردم دست آن هاست گاه و بي گاه مثل همين آقاي گرو مجبور مي شدند چند كودك معصوم را تر و خشك كنند .بي گمان لطافت كودكان بر آنها نيز اثر مي گذاشت و شايد جنگ هاي ويرانگر هيچ گاه اتفاق نمي افتاد.فيلم به راحتي با مخاطب كوچك و بزرگ ارتباط برقرار مي كند و از اين لحاظ نمره قبولي مي گيرد البته روند داستان در جاهايي منطقي نيست اما اين را جزو ضعف هاي فيلمنامه نمي بينم چرا كه اينجا ما با منطق كودكان بايد به سراغ فيلم برويم و سخت گيري را كنار بگذاريم اگر به ديد فانتزي بچه ها به فيلم نگاه كنيم فيلم روي پاي خود مي ايستد ومشكلي ندارد البته در مقايسه با كارتون هاي پارسال مثلا انيميشن (بالا) كارتون به مراتب كم اهميت تري است اما براي من كه امسال فقط با انيميشن داستان اسباب بازي سرگرم شدم كارتون دلچسبي بود مخصوصا اون موجودات ريز زرد رنگ كه سپاه آقاي گرو به حساب مي آمدند خيلي بامزه بودند . به هر حال ديدن فيلم لحظه هاي شادي را برايتان رقم مي زند كه توصيه مي كنم از دست ندهيد

اين هم لينك آي ام ديبي فيلم :/

http://www.imdb.com/title/tt1323594/

نمره من به اين فيلم 7 از 10 امتياز