۱۳۸۸ بهمن ۱, پنجشنبه

Public Enemies 2009



Public Enemies 2009

کارگردان: Michael Mann

بازیگران: Johnny Depp (جان دلینجر ) Christian Bale (بازرس پرویس)

خلاصه داستان :

یک سارق بانک به نام جان ئلینجر در سال 1933 از زندان ایالتی ایندیانا به همراه دوستانش فرار می کند تا بانک های بیشتری را غارت کنند .بازرس پرویس هم مامور می شود که او را به هر شکل ممکن دستگیر کند اما دستگیری او کار آسانی نیست جانی که به عنوان دشمن شماره یک مردم شناخته شده به سرقت های خود ادامه می دهد تا اینکه بر خلاف توصیه استادش عاشق می شود و پای یک زن به میان می آید...

درباره فیلم :

به گمانم این دومین فیلم مایکل مان است که بیو گرافی یک شخصیت تاریخی را برای فیلم ساختن انتخاب کرده .بعد از موفقیت او در فیلم ((علی)) که داستان زندگی محمد علی کلی بود اکنون او با فیلم دشمنان مردم ،داستان زندگی یک بانک ربا را دستمایه خود قرار داده تا فیلم زیبای دیگری را به دوستدارانش عرضه کند برای اینکه بدانیم کارگردان تا چه حد وفادار به زندگی نامه سارق معروف بوده باید دارای قابلیت هایی بود که از جمله آشنایی با زبان و فرهنگ آمریکایی است و همینطور در دسترس بودن زندگی نامه دقیقی از جان دلینجرتاریخی بنابراین بحث اینکه شخصیتی که جانی دپ بازی کرده تاچه حد وفادار به تاریخ بوده را به دیگران واگذار می کنم و به همان قرار قبلی خودم پایبند می مانم که قراراست من فیلم ها را به عنوان یک جوان مخاطب عام ساکن ایران نگاه کنم و نه چیز دیگر اما برای راهنمایی کسانی که به مبحث بالا علاقمند هستند دو لینک از ویکی پدیا می آورم اولی به زبان فرنگ و دومی به زبان خودی که سابقه تاریخی جان دلینجر را بازگو می کند امیدوارم مشتاقی پیدا شود و فیلم را از این منظر دنبال کند

لینک اول : http://en.wikipedia.org/wiki/John_Dillinger

لینک دوم : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%86%D8%AC%D8%B1

اما فیلم ((دشمنان مردم)) ازدیدگاه من داستان انقراض گنگسترهاست. در آغاز فیلم همه جا برای برای (جانی) امن است و اوضاع بر وفق مراد اوست.ماشین های پر سرعت برایش آماده می شوند ،فاحشه خانه ها برای او محل استراحت فوق العاده ای است و کار چاق کن ها به فرمان اویند

در همان اوایل فیلم اولین هشدار را از زبان دوستش می شنویم که در مقابل گفته جان که میگوید هیچ نقشه ای برای آینده ندارد پاسخ می دهد که: ((کاری که ما میکنیم برای همیشه باقی نمیمونه)) و با پیش رفتن فیلم میبینیم که حق با دوستش بوده. زمانه در حال تغییر است و هر کس خود را منطبق با شرایط نکند محکوم به فناست جان دلینجر جزو کسانی است که نمیتواند یا نمی خواهد خود را منطبق با شرایط روز کند.ودر این گیر و دار اشتباه دیگری نیز مرتکب می شود و دلبسته زنی می گردد که درجایی از فیلم از زبان کسی می شنویم که یکی از قوانین این است که عاشق هیچ زنی نشوند(این معنی را مایکل مان در فیلم مخمصه هم به طرز دیگری بیان کرده بود).اکنون دشمن شماره یک مردم میخواهد مانند مردم عادی عاشق شود و خانواده تشکیل بدهد اما چون او خاص است زندگی خاصی هم دارد بنابراین به درستی از زبان معشوقش می شنویم که : ((من عاقبت خودم را در همان کافه و در همان شغل میبینم)). با اینکه جان در بسیاری از زمینه ها آدم باهوشی است اما در درک موقعیت خودش فراستی ندارد تنها آن گاه به شرایطش وقوف پیدا میکند که دیگر فاحشه خانه ها برایش امن نیست و کارچاق کن ها برایش کاری ندارند و آن وقت گانگستر نوع جدید کسی که در کارشرط بندی از طریق خطوط تلفن است برایش توضیح می دهد که ما از راهی امن تر پول بیشتری به جیب می زنیم اما تو برای ما خطرناکی چون پلیس تو را دشمن شماره یک مردم می داند .زمانه جدید سارق جدید می طلبد و سارقان قبلی در دنیای نو جایی ندارند .وسکانس باشکوه سینما که جان دلینجر شرایط خود را با کلارک گیبل داخل فیلم یکسان می بیند گویی حرف های گیبل حرف های اوست که می گوید: ((در راه هدفی که داری بمیر این راهیه که همه ما می ریم، هیچ وقت ازش فرار نکن)) (جانی) که دوست ندارد طرززندگی اش را تغییر بدهد و از طرفی دنیای جدید این نوع زندگی را بر نمی تابد خود به استقبال مرگ می رود .در واقع جان دلینجر این فیلم من را به یاد داش آکل خودمان انداخت .داش آکلی که خود را به کشتن داد چون زندگی بدون مرجان برای او معنایی نداشت .کاکا رستم کسی نبود که بتواند دخل داش آکل را بیاورد .دوران داش آکل تمام شده بود .

در فیلم نیز میبینیم که جان دلینجر با رخوت خاصی بعد از بیرون آمدن از سینما به پیش میرود .گویی دیگر حاضر نیست زندگی کند و گرنه پلیس ها هیچوقت نمیتوانستند او را گیر بیندازند او خودبه آغوش مرگی رفت که برایش از زندگی درزمانه جدید لذت بخش تر بود.متاسفانه گلدن گلوب با (دشمنان مردم) مهربان نبود امیدوارم منتقدان اسکار این فیلم را ببینند .فیلم دارای نقاط قوت بسیاری است ازجمله فیلمنامه محکم و قوی و دیالوگ نویس عالیش که حتی در ترجمه شادابی خود را حفظ کرده.فیلمبرداری چشم نوازی نیز دارد که از دیدن چند باره فیلم احساس خستگی به کسی دست نمی دهد همه این ها را به اضافه مایکل مان و جانی دپ کنید ببینید چه از کار در می آید اگه یه روز اعصابتون خیلی خراب بود و احتیاج به یک مسکن قوی داشتید دیدن این فیلم را بهتون شدید توصیه میکنم .این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt1152836/

نمره من به این فیلم 8 از 10 امتیاز

۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

9-movie2009


9-2009

کارگردان: Shane Acker

صداها: Christopher Plummer (یک) Elijah Wood (نه) Jennifer Connelly (هفت) و...

خلاصه فیلم :

عروسکی پا به عرصه وجود می گذارد با نام 9 آن هم در دنیایی که همه چیز نابود شده است .او ابتدا فکر میکند تنهاست اما اعداد دیگری را هم در گوشه و کنار میبیند که همگی ازموجودی وحشت انگیز می ترسند .او با کمک دوستانش موفق می شود که آن حشره مکانیکی را از پای در آورد اما به خاطر فضولی بیش از حدش موجودی وحشتناک تر ازخواب بیدار می شود ....

درباره فیلم:

اگه یک کارگردان جوان برای ساختن اولین فیلمش متوسل به یک کارگردان با تجربه شود که صاحب سبک هم هست هیچ شکی نداشته باشید که فیلمی که می بینید فیلم آن کارگردان جوان نیست بلکه رگه های متعددی از تفکر کارگردان صاحب سبک در فیلم راه پیدامیکند و میتوان فیلم را تا حدودی مشترک نامید به همین دلیل است که من فیلم 9 را تا حدودی فیلم (تیم برتون) تهیه کننده می دانم نه ((شین اکر)) جوان و شاید برای همین است که شباهت های بسیاری بین این انیمیشن با (عروس مرده برتون) میبینم هر دو کارتون هایی بودند که بیشتر برای بزرگسالان ساخته شده بودند نه بچه ها(بیژن اشتری نیز در دنیای تصویر به درستی به این مطلب اشاره داشت که فیلم بیشتر برای بزرگ ترهاست) هر دو این کارتون ها درباره ارواح هستند شاید برای همین است که کوچولوها نه از عروس مرده خوششون میاد نه از فیلم 9 (درباره برادر زاده 7 ساله من که صدق می کند ) جالب اینکه پایان هر دو فیلم شباهت بسیاری به همدیگه دارند نگاه کنید به پرواز عروس مرده به سوی ماه در حالی که شاپرک شده و پرواز روح عروسک ها به آسمان حتی می توانم بگویم به همین خاطراست که کارتون 9 زمخت است و کاراکترهای آن زیادقشنگ و تو دل برو نیستند و سعی نشده ظرافتی در ساخت آنها به کار برودچون سازندگان آن می دانستند مخاطب آن ها کوچولوهای دوست داشتنی نخواهند بود و اتفاقا من این رویکرد را می پسندم چرا که قبول ندارم ژانر انیمیشن تنها برای کودکان است و نه افراد دیگری.چه خوب است که می بینیم کارتون هایی ساخته می شود تنها برای بزرگسالان اما صرف نظر از دراماتیک بودن روند فیلم که ساخت زیبا و تفکر محکمی هم پشت آن است فیلمنامه در جاهایی لنگ میزند و مشخص است که برای طولانی کردن یک داستان کوتاه به ترفندهای مختلفی متوسل شده اند (با توجه به اینکه فیلم اولیه یک انیمیشن کوتاه بوده و تیم برتون بعد از دیدن آن کارگردان جوان را ترغیب کرده که کارتون یبلند براساس آن بسازد) مثلا هیولای اولیه وطرز برخورد عروسک ها با آن و نابود کردن آن چیز زائدی به نظر می رسد که نبودن آن هیچ ضرری به کلیت داستان نخواهد زد و.....

اما این فیلم داستانی است در تقدیر از شجاعت و نشان دادن این موضوع که تنها انسان های شجاع قادر به تغییر شرایط اطراف خود هستند عدد 9در بین عروسک ها آخرین عدد است و شاید سمبلی از نوع تکامل یافته آنهاباشد که بر عکس عدد یک که همیشه محتاط عمل می کند می تواند بر محیط اطرافش غلبه کند و آن را قابل تحمل تر کند آرزو می کنم نسل جوان کشور من هم نوع تکامل یافته جوان های 57 باشند که با سری پرشور به استقبال خطر رفتند اما برنامه ای برای بعد از پیروزی نداشتند امیدوارم 9 های امروزی با برنامه تر عمل کنند و همچون پایان کارتون 9 امیدها رو به فزونی برود. به هر حال دیدن این کارتون زیبا خالی از لطف نیست و آن را به همه دوستانم توصیه میکنم .این هم لینک آی ام دی بی فیلم :

http://www.imdb.com/title/tt0472033/

نمره من به این فیلم 7 از 10 امتیاز